MATNE MOREDE NAZAR روز هایی که...

اهل شب

روز هایی که...

روزائی تو زندگیم بوده که به بعضی آدما که تو زندگیم اومدن خیلی چیزا گفتم رازها یا حرفهای عریانی که وقتی به زبون جاری میشن ترسناک میشن و اونا رو فراری میدن یا تو رو اونقدر برهنه میکنن که خودت از خودت میترسی اما از گفتنش پشیمون نیستم . از گذروندن وقت با کسائی که وقتی با اونا بودم - حالا خندیدم یا گریه کردم توفیر نداره -اونا که عاشقشون بودم یا وقتم باهشون به بطالت گذشته چه اونائی که من با اونا نموندم یا اونا منو ترک کردن یا اونقدر مسیرمون فکرمون دلمون از هم دور بوده که از مسیرم خارج شدن پشیمون نیستم . از فریادهائی که کشیدم از بغضی که تو گلوم مونده و خوردمش از محبتهائی که بیهوده و بیشتر از انتظار نثار کردم یا حتی مهربونی که بعضی وقتا به خاطر ناتوانی از کسی دریغ کردم پشیمون نیستم . علیرغم همه این پشیمون نیستم ها از اینکه بیشتر از هر کسی نسبت به خودم بیرحم بودم اینکه اینقدر دور خودم حصار کشیدم که هیچ دوست صمیمی ندارم هیچ کس نیست که تو چشاش نگاه کنم و بدون ترس از غصه هام بگم و با هم گریه کنیم و یا وقتی خیلی خوشحالم با هم غش غش بخندیم و در گوشی حرف بزنیم و غیبت کنیم سخت پشیمون هستم .

 

No_Love (1).jpg


[ پنج شنبهبرچسب:صادق ناظمی فرد, ] [ 10 بعد از ظهر ] [ sadegh ] [ ]